کشف وار. [ ک َ ش َ ] (ق مرکب ) مانند کشف . چون سلحفاة. مانند لاکپشت . به هیأت و شکل و حال و حرکات کشف
: ز بیم اژدهاپیکر سنان تو همه ساله
کشف وار اژدهای تن بسنگ اندر نهان دارد.
عبدالواسع جبلی .
الا ای خسروی کز بیم رمح اژدهاشکلت
کشف وار اژدهای چرخ در خارا شود پنهان .
عبدالواسع جبلی .
کشف وار در سینه پنهان شود
سر دشمن از زخم کوپال شاه .
کمال الدین اسماعیل .