اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کش کردن

نویسه گردانی: KŠ KRDN
کش کردن . [ ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به مرغان کش گفتن . (یادداشت مؤلف ). راندن مرغ با آوای کش . || کش گفتن به شاه شطرنج . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
کش رو کردن . [ ک َ / ک ِ رَ / رُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) وردار ورمال کردن . لفت و لیس کردن . بردن و خوردن . (یادداشت مؤلف ).
کش کش کردن . [ ک ِ ک ِ/ ک ُ ک ُ ک َ دَ ] ۞ (مص مرکب ) سگی را با گفتن کش کش بر سگی یا کسی برآغالیدن . (یادداشت مؤلف ). مُحارَشَة. مُهارَشَة...
سگ کش کردن . [ س َ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با شکنجه ٔ بسیار کشتن کسی را.
نفس کش کردن . [ ن َ ف َ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با پف چراغ را خاموش کردن . با دمیدن و فوت کردن چراغ را کشتن . خاموش کردن : جنون بس است پ...
کش و رو کردن . [ ک َ / ک ِ ش ُ رَ / روُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به چرب دستی دزدیدن و گریختن چنانکه کسی نداند. به حیله دزدیدن و چنانکه نبینند ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.