کش کش کردن . [ ک ِ ک ِ
/ ک ُ ک ُ ک َ دَ ]
۞ (مص مرکب ) سگی را با گفتن کش کش بر سگی یا کسی برآغالیدن . (یادداشت مؤلف ). مُحارَشَة. مُهارَشَة. تَحریش . || برآغالیدن بطور مطلق . (یادداشت مؤلف ). || راندن مرغ خانگی یا مرغان دیگر با گفتن کش کش
۞ . رجوع به کش کش شود.