گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کشیده ابرو نویسه گردانی: KŠYDH ʼBRW کشیده ابرو. [ ک َ / ک ِ دَ / دِ اَ ] (ص مرکب ) کسی که ابروهایش گشاده یا دراز بود. ابروکشیده . (ناظم الاطباء). اَزَج ّ. رجوع به ترکیبات ذیل کشیده شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود