کشیک کشیدن
نویسه گردانی:
KŠYK KŠYDN
کشیک کشیدن . [ ک َ / ک ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) نوبت داری کردن . پاسداری کردن . قراولی دادن . کشیک دادن . (یادداشت مؤلف ). || منتظر بودن . مترصد بودن . (یادداشت مؤلف ). کمین ساختن . گوش داشتن .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.