کعر
نویسه گردانی:
KʽR
کعر. [ ک َ ع ِ ] (ع ص ) کودک پرشکم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه
باریک کار. (ص مرکب ) آنکه در کار خود دقت دارد. ماهر. چربدست . استاد. کسی که کارهای ظریف و دقیق کند. صِنع درزی یا باریک کار. صنعالیدین [ ص َ ...
چاریک کار. [ چارْ ی َ / ی ِ ] (نف مرکب ) چاریک کارنده . چهاریک کار. زارع که از حاصل چهاریک برمیدارد. دهقانی که طبق معمول بعضی از مناطق کشاو...
چاریک کار. [ ی َ ] (اِخ ) نام قصبه ای است از توابع کابل .(برهان ذیل معنی چاریک ) (آنندراج در معنی چاریک ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نکرده کار. [ ن َ ک َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) ناآزموده . ناشی . نامجرب . بی تجربه . (یادداشت مؤلف ). مقابل کرده کار.- امثال :نکرده کار را مبر به کار...
نکوهش کار. [ ن ِ هَِ ] (ص مرکب ) عاذل . ملامت کننده . (یادداشت مؤلف ).
نمیمه کار. [ ن َ می م َ / م ِ] (ص مرکب ) سخن چین . غماز. (آنندراج ). آنکه غیبت می کند و افترا می زند و خوش آمد می گوید. (ناظم الاطباء).
نهفته کار. [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ). پوشیده کار. در خفا کارکننده و رازدار : فرض گشت آن نهفته کاران راکه به یاری رسند یاران...
یاقوت کار. (ص مرکب ) که یاقوت به کار برد. || چیزی که در آن یاقوت به کار برده باشند : همه زین زرین یاقوت کارکفل پوشهای جواهرنگار.نظامی ...
نادره کار. [ دِ رَ / رِ ] (ص مرکب ) کسی که کار بی مانند یا بسیار عجیب کند. (فرهنگ نظام ). کننده ٔ کارهای خارق عادت و صانع قابل . (ناظم الاطباء...