گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کف ء نویسه گردانی: KF ʼ کف ء. [ ک ِف ْءْ ] ۞ (ع اِ) شکم رودبار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بطن وادی . (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). بستر رود. (ناظم الاطباء). کفی ٔ. (از معجم متن اللغة). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه واژه معنی لنگر از کف دادن لنگر از کف دادن . [ ل َ گ َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از مضطرب و سراسیمه شدن است و رفتن اختیار از دست . (مجموعه ٔ مترادفات ص 337). جان کف دست گرفتن این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. جان به کف برنهادن جان به کف برنهادن . [ ب ِ ک َ ب َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) آماده ٔ جانبازی شدن . تا پای مرگ ایستادگی کردن : شما دل برفتن مدارید تنگ گر از ... ساغر به کف برنهادن ساغر به کف برنهادن . [ غ َ ب ِ ک َ ب َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) ساغر برگرفتن . ساغر بدست گرفتن . آغاز میگساری کردن : زواره چو ساغر ۞ بکف بر... پنجه مریم کف مریم عربی پنچ انگشت گیاه زنان ویتاگنوس پَنْجۀ مَرْیَم، نام فارسی گیاه خودرو و پایدار بخور مریم در طب سنتی. در سبب نامگذاری این گیاه و انتساب آن به مریم گفتهاند که چون در بیابان حضرت مریم ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود