کفن دزد. [ ک َف َ دُ ] (ص مرکب ) آن که کفن دزدد. (آنندراج ). نباش .جیاف مختفی . کفن آهنج . (یادداشت مؤلف )
: رخنه درگور من از نیش جگر بسیار است
ای کفن دزد تو کی روی به من می آری .
مسیح کاشی (از آنندراج ).
-
امثال :
کفن دزد شب از مرده نترسد و روزاز زندگان برمد . (امثال و حکم دهخدا ج
3 ص
1222).
رحمت به کفن دزد اولی . نظیر رحم اﷲ النباش اول . (از امثال و حکم دهخدا ج
2 ص
864).