کلا
نویسه گردانی:
KLA
کلا. [ ک َل ْ لا ] (اِ) کله . سر. || کلم . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
نوایی کلا. [ ن َ / نُو ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل ، در 15 هزارگزی جنوب غربی بابل و 3 هزارگزی شمال جاد...
محله کلا. [ م َ ح َل ْ ل َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشک آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی ، واقع در 9500 گزی جویبارکنار سیاه رود با 170 تن سک...
گنگرج کلا. [ گ َ گ َ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چلاو بخش مرکزی شهرستان آمل که در 49000 گزی جنوب خاوری آمل واقع شده است . هوای آن ...
گوشتی کلا. [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیاکلا از بخش مرکزی شهرستان قائم شهر واقع در 10000 گزی شمال باختری قائم شهر و 2500 گزی خاور شوسه...
گاوان کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بابل کنار بخش مرکزی شهرستان شاهی ، واقع در 24 هزارگزی جنوب باختری شاهی و10 هزارگزی باختر شیرگا...
گرمیج کلا. [ گ َ ک َ ] (اِخ ) که آن را گرمیش کلا هم میگویند، دهی است از دهستان بارفروش . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 159).
گرمیش کلا. [ گ َ ک َ ] (اِخ ) رجوع به گرمیج کلا شود.
کنیج کلا. [ ک َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان راستوپی است که در بخش سوادکوه شهرستان شاهی و یک هزار گزی باختر زیرآب واقع است و 2600 تن سکنه ...
کلیج کلا. [ ک َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فریم است که در بخش دو دانگه ٔ شهرستان ساری واقع است و155تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
لاری کلا. [ ک َ ] (اِخ ) نام موضعی از رودپشت مشهدسر. (مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی ).