اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کلا

نویسه گردانی: KLA
کلا. [ ک َل ْ لا ] (ع حرف ، ق ) حرفی است که در زجر و ردع استعمال می شود.(منتهی الارب ). نه چنان است . (ترجمان القرآن ) (ناظم الاطباء). حرف است برای رد سخن پیشین ، حاصل معنی آن این است که نه چنین باشد. (غیاث ) (آنندراج ). بمعنی انته و لاتفعل است قوله تعالی : ایطمع کل امرء منهم ان یدخل جنة نعیم کلا (قرآن 38/70 و 39)؛ ای لاتطمع. (منتهی الارب ). || حقاً. (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ) (ناظم الاطباء). گاهی برای مسلم داشتن سخن غیرباشد در این صورت اسم باشد بمعنی حق است . (غیاث ) (آنندراج ). کقوله تعالی ؛ کلا لئن لم ینته لنسفعاً بالناصیة. (قرآن 14/96 و 15) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || بمعنای «الای » استفتاحیه . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || حرف جواب بمنزله ٔ ای . نعم . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و «کلاوالقمر» را بهمین معنی حمل کرده اند. (منتهی الارب ). گویند: کلمه ای است مرکب از کاف تشبیه و لاء نفی و حرف لاء بجهت تأکید و تقویت معنی و بخاطر دفع این احتمال که هر دو کلمه بر معنای خود باقی هستند مشدد گردیده است . و برخی گویند: کلمه ٔ بسیط است . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
خاص کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاخیابان بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 12 هزارگزی چنوب آمل و یک هزارگزی باختر شوسه آمل به ...
خاصه کلا. [ ص َ / ص ِ ک َ ] (اِخ ) موضعی است در لیتکوه آمل . (سفرنامه ٔ انگلیسی مازندران و استرآباد رابینو ص 113). رجوع به خاص کلا شود.
خرمن کلا. [ خ َ م َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشت سر بخش مرکزی شهرستان آمل ، واقع در هزاروپانصدگزی خاور آمل و یک هزارگزی شوسه ٔ آمل به بابل...
خلیل کلا. [ خ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلال ازرک بخش مرکزی شهرستان بابل . دارای 185 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کاری و چاه و مح...
خلیل کلا. [ خ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش بندپی شهرستان بابل . دارای 155 تن سکنه . آب آن از رودخانه و محصول آن برنج و شغل اهالی زراعت...
خلیل کلا. [ خ َ ک َ ] (اِخ ) نام قریتی است از قرای بلوک زیرآب مازندران . (یادداشت بخط مؤلف ). در فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 آمده است : دهی ...
جونی کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل دارای 160 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ هراز و چشمه و محصول آن برنج...
حاجی کلا. [ ک َ ] (اِخ ) نام عده ای از قرا، و از جمله ، قریه ای در بالا بلوک بارفروش . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 117). و قریه ای ...
ترک کلا. [ ت ُ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت سر که در بخش مرکزی شهرستان آمل و 4 هزارگزی خاور آمل قرار دارد. دشتی است معتدل و مرطوب...
تنها کلا. [ ت َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دابو است که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است و 190 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۲۲ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.