اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کلاح

نویسه گردانی: KLAḤ
کلاح . [ ک ُ / ک َ ] (ع اِ) خشکسال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تنگ سالی . (مهذب الاسماء). || (ص ) شدید: «هذا سنة کلاح و اصابتهم سنة کلاح » و تقول : «کان فلان عصمة فی الزمن الکلاح ». (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
سر در کلاه کسی نهادن . [ س َ دَ ک ُ هَِ ک َ ن ِ /ن َ دَ ] (مص مرکب ) تابع و منقاد او بودن . (غیاث ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.