کلبی ها. [ ک َ ] (اِخ )
۞ فرقه ای از فلاسفه ٔ یونان که بوسیله ٔ «آنتیس تن »
۞ یکی از شاگردان سقراط پایه گذاری و سپس بوسیله ٔ دیوژن
۞ (دیوجانس ) مشهور گردید و شهرت آنان بدین نام ازجهت تحقیر تمام روابط اجتماعی و پیش گرفتن یک زندگی بسیار بدوی و عادت به سرزنش و خرده گیری از مردم کوی و برزن بود که با سگان مشابهت داشتند. (از لاروس ). مرحوم فروغی . آرد: یکی از شاگردان سقراط انتیس طینس نام ، احوال و شیوه ٔ زندگانی استاد را پیشنهاد خود ساخت ولی راه مبالغه رفت . غایت وجود را فضیلت و فضیلت را در ترک همه ٔ تمتعات جسمانی و روحانی دانست و مؤسس سلسله ای از حکما شد که ایشان را کلبی می گویند به سبب آنکه گفتگوهای انتیس طینس در محلی از شهر آتن واقعمی باشد که بمناسباتی آن را سگ سفید
۞ می خواندند و نیز به سبب اینکه پیروان او در شیوه ٔ انصراف از دنیا و اعراض از علائق دنیوی چنان مبالغه کردند که از آداب و رسوم و معاشرت و لوازم زندگانی متمدن دست برداشته حالت دام و دد اختیار نمودند با لباس کهنه و پاره و سر و پای برهنه و موی ژولیده مانند درویشان میان مردم می رفتند و در گفتگو هرچه بر زبان می گذشت بی ملاحظه می گفتند بلکه در زخم زبان اصرار داشتند
۞ و به فقر و تحمل رنج و درد سرافرازی می کردند و همه ٔ قیود و حدودی که مردم در زندگانی اجتماعی به آن مقید شده اند ترک کرده حالت طبیعی را پیشنهاد خود ساخته بودند. فرد کامل این جماعت دیو جانس است که حکایات بسیار از رفتارو گفتار او نقل کرده اند از جمله اینکه در ترک اسباب دنیوی کار را بجائی رسانید که درخم منزل کرد... (سیر حکمت در اروپا ج
1 ص
42). و رجوع به دیو جانس شود.