کلته زبان . [ ک َ ت َ
/ ت ِ زَ ] (ص مرکب ) گنگ . (از غیاث ). آنکه زبانش به تلفظ درست حروف جاری نگردد. کسی که حرفها را از مخرج آنها ادا نتواند کرد. (فرهنگ فارسی معین )
: روز و شب هست دراطراف جهان سرگردان
تا یکی کلته زبان جاهل احمق به کجاست .
امیرخسرو (از فرهنگ رشیدی ).