کلنجری . [ ک ِ ل َ ج َ ] (ص نسبی ) مردمی را گویند که منسوب به کلنجر باشند که نام موضعی و قلعه ای است . (برهان ). منسوب به کلنجر هندوستان . (ناظم الاطباء). منسوب به کلنجر. از مردم کلنجر. اهل کلنجر. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلنجر شود. || (اِ) نام نوعی از انگور سیاه است و آن در ولایت هرات بغایت نازک و شیرین می باشد و خوشه ٔ آن پنج من تبریز می شود و هر دانه ای پنج درم . (برهان ). نوعی از انگور سیاه و نازک شیرین که در ولایت هری شود و پوست آن در غایت تنکی ونزاکت بود و گویند که خوشه ٔ آن پنج من و دانه ٔ آن پنج درم باشد. (آنندراج ). نوعی انگور سیاه و شیرین که در هرات بعمل آید. (و شاید اصل آن از کلنجر بود). (فرهنگ فارسی معین )
: و از آن
۞ دو نوع است که در هیچ ناحیت ربع مسکون یافته نشود یکی پرنیان و دوم کلنجری ِ تنک پوست خردتکس بسیار آب ، گویی که در او اجزاء ارضی نیست ؛ از کلنجری خوشه ای پنج من و هر دانه ای پنج درمسنگ بیاید سیاه چون قیر و شیرین چون شکر و ازش بسیار بتوان خورد بسبب مائیتی که دروست . (چهارمقاله چ معین صص
50 -
51).