کلوخ انداختن . [ ک ُ اَ ت َ ] (مص مرکب ) افکندن کلوخ به جانب کسی یا چیزی . پرتاب کردن کلوخ به جایی یا به سویی
: کلوخ انداخته چون خشت در آب
کلوخ اندازیی ناکرده دریاب .
نظامی .
لتحه لتحاً؛ کلوخ انداخت بر اندام یا بر روی کسی پس داغدار ساخت یا کور کردچشم وی را. (منتهی الارب ). و رجوع به کلوخ انداز شود.