اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کله

نویسه گردانی: KLH
کله . [ ک ُ ل َ / ل ِ ] (ص ) هر چیز کوتاه و ناقص را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). کوتاه و ناقص و کوچک . (آنندراج ). کوتاه و ناقص . (فرهنگ فارسی معین ). || آدم کوتاه . (از برهان ). مردم کوتاه . (ناظم الاطباء). کوتاه . (از برهان ). مردم کوتاه . (ناظم الاطباء). کوتاه . قصیر. (فرهنگ فارسی معین ).کوتاه قد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || از نوک شکسته . کوتاه به علت شکستگی قسمتی از آن ؛ کارد کله . جاروب کله :
آقا آرحیم ستین دینه
با کاردی کله سری برینه .

(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


۞
|| بیدم و بیدسته . (فرهنگ فارسی معین ). کُل . ابتر. دم بریده . کوتاه دم . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). || (اِ) شرم مرد. نره . ذکر. (فرهنگ فارسی معین ). || قسمی ماهی خرد وسیاه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || ملخ در لهجه ٔ کردی و لری و بختیاری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
کله . [ ک َ ل َ ] (اِخ ) نام شهری و مدینه ای در میان جزیره ای . (از برهان ). بندرگاهی است در هند و در نیمه راه عمان و چین واقع است . (از معجم...
کله . [ک َ ل َ ] (اِخ ) جزیره ای است در اقیانوس هند. (نخبة الدهر ص 152): و آنگه جزیره های زنگیستان ، وز جزیره های بزرگوار و نامدار که اندر اوست...
کله . [ ] (اِخ ) نام شهری و مدینه ای باشد. (برهان ). نام شهری . (ناظم الاطباء). و رجوع به کَلَه (اِخ ) شود.
کله .[ ] (اِخ ) دهی از بخش شهریار شهرستان تهران است و 125 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
کله . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان نیاسر است که در بخش قمصر شهرستان کاشان واقع است و 550 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
کله . [ ک َل ْ ل َ ] (اِخ ) شعبه ای از طایفه ٔ بابادی هفت لنگ بختیاری است .
کله. (ک، ل، ه)، (ا)،(زبان مازنی)، بچه (این نام تنها برای بچه جانوران استفاده میشود. همانند: "خی‌کله" بچه خوک، "خرسه کله" بچه خرس.)
کله. (ک، ل، ه)، (ا)،(زبان مازنی)، کوره، کوره آتش، جایکه آتش بر‌پا میشود و بر روی آن خوراک میپزند و یا در کنارش گرم میشوند.
کِله با کسره «ک» و «ل» در زبان تبری (مازنی) به معنای بچه و نیز به معنای قلو است. کِله در قالب اشاره به دوقلو در زبان تبری به صورت « دِ کِلی » می آید....
پارچه کتانی و نازک که هوا از آن عبور می کند و برای ساختن خیمه و چادر بکار می رفته...( این واژه می باید با کسره بر روی دو حرف اول خوانده شود)
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.