کله . [ ک ُ ل َ
/ ل ِ ] (ص ) هر چیز کوتاه و ناقص را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). کوتاه و ناقص و کوچک . (آنندراج ). کوتاه و ناقص . (فرهنگ فارسی معین ). || آدم کوتاه . (از برهان ). مردم کوتاه . (ناظم الاطباء). کوتاه . (از برهان ). مردم کوتاه . (ناظم الاطباء). کوتاه . قصیر. (فرهنگ فارسی معین ).کوتاه قد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || از نوک شکسته . کوتاه به علت شکستگی قسمتی از آن ؛ کارد کله . جاروب کله
: آقا آرحیم ستین دینه
با کاردی کله سری برینه .
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
۞ || بیدم و بیدسته . (فرهنگ فارسی معین ). کُل . ابتر. دم بریده . کوتاه دم . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). || (اِ) شرم مرد. نره . ذکر. (فرهنگ فارسی معین ). || قسمی ماهی خرد وسیاه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || ملخ در لهجه ٔ کردی و لری و بختیاری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).