اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کله گیری

نویسه گردانی: KLH GYRY
کله گیری . [ ک ُ ل َه ْ ] (حامص مرکب ) ابنه . (آنندراج ). عمل کله گیر :
قصد پدران نشانه ٔ ناپاکی است
این تاج ستانی ز کله گیری هاست .

اشرف (از آنندراج ).


و رجوع به کله گیر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.