اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کله منار

نویسه گردانی: KLH MNAR
کله منار. [ ک َل ْ ل َ / ل ِ م َ ] (اِ مرکب ) مناری که در آن کله ٔ دزدان و رهزنان را چینند برای عبرت گرفتن باقی ماندگان آنها. (آنندراج ). ستون و یا برجی که در کنار جاده از کله ٔ دزدان و مردمان قطاع الطریق بر پا کنند تا دیگران عبرت گیرند. (ناظم الاطباء). مناری که در آن کله ٔ دزدان و راهزنان و محکومان را چینند تا مایه ٔ عبرت مردم گردد. منارکله . (فرهنگ فارسی معین ) :
به دست خالی از این راه آخرت گذر است
بسان کله منارت اگر هزار سر است .

رازی (از آنندراج ).


|| مناری که فاتحین و جهانگشایان مغول و بعد از مغول از سر کشتگان می ساخته اند، نشانه ٔ فیروزی خود را. مناری که پادشاهان از سر بریده ٔ دشمنان می کردند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || به اصطلاح لوطیان نره باشد. (آنندراج ). در اصطلاح لوطیان ، نره . شرم مرد.(فرهنگ فارسی معین ) :
شد سرآمد به رنگ کله منار
در جهان هر که او زیاده سر است .

عبدالغنی قبول (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کله منار. [ ک َل ْ ل ِ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان است که در شهرستان مشهد واقع است و 146 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.