اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کله نهادن

نویسه گردانی: KLH NHADN
کله نهادن . [ ک ُ ل َه ْ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کلاه نهادن . (فرهنگ فارسی معین ) :
کله با همتت بنهاده گردون
کمر در خدمتت بربسته جوزا.

انوری .


و رجوع به کلاه نهادن شود. || تاج گذاشتن بر سر کسی :
فریدون نهاد این کله بر سرم
که بر کین ایرج زمین بسپرم .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.