گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کم نویسه گردانی: KM کم . [ ک ُ ] (اِخ ) نام ولایتی است از عراق ۞ و معرب آن قم است و اکنون به تعریب اشتهار دارد. (برهان ). شهر معروف که معرب آن قم است و کنب نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). نام شهری که قم نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به قم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی کم متصل کم متصل . [ ک َم ْ م ِ م ُت ْ ت َ ص ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به کَم ّ (اصطلاح منطق ) شود. کم آمدن کم آمدن . [ ک َ م َ دَ ] (مص مرکب ) کاسته شدن و اندک شدن و ناقص شدن و قطع شدن و ناتمام شدن . (ناظم الاطباء). اندک بودن . ناقص شدن . ناتما... کم کنشگر چیز یا فردی که فعالیت یا کنش کمتر از حد بایسته داشته باشد، (به انگلیسی:hypoactive) کم توانی همی پارزی کم درآمد این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. کم گشتن کم گشتن . [ ک َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) کم گردیدن . کم شدن : کم نخواهد گشت دریا زین کرم از کرم دریا نگردد بیش کم . مولوی .ز قدر و شوکت سلطان ... کم حوصله کم حوصله. [ ک َ ح َ / حُو ص َ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب) تنگ حوصله کم شکیب. کم طاقت. سُست عنصر. نیز نک. تنگ حوصله در همین لغت نامه. ////////////////////////... کم آزاری کم آزاری . [ کَ م َ] (حامص مرکب ) عمل آنکه کمتر به آزار و ستم مردم پردازد. عمل اهل تساهل و مدارا و روا داری. مقابل پُر آزاری، ظلم و بیداد و ستم ورزی و... کم توجهی کم توجهی. کوتاهی نمودن در امری، بی توجهی، قصور در امری. خانه ٔ کم خانه ٔ کم . [ ن َ / ن ِ ی ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حداقل . دست کم . چون : خانه کم مخارج مسافرت شما چهل هزار تومان میشود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۸ ۶ ۷ ۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود