اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کمال

نویسه گردانی: KMAL
کمال . [ ک َ ] (اِخ ) نام وی سید کمال کجکولی ، ساکن بلخ و معاصر امیرعلیشیر نوایی بود و گویند صد هزار بیت شعر گفته است . این مطلع از اوست :
ای روشنی از نور رخت دیده ٔ جان را
بر خاک نشانده قد تو سرو روان را.

(از رجال حبیب السیر ص 138).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه
کمال پذیرفتن . [ ک َ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) کمال یافتن . کمال گرفتن . به حد تمامیت رسیدن : اندرسفر بلند همی گردد آفتاب اندرسفر کمال پذیرد هم...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
حسین آباد کمال . [ ح ُ س ِ دِک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تحت جلگه بخش فدیشه شهرستان نیشابور. واقع در 18هزارگزی شمال فدیشه . ناحیه ای است...
باغ شیخ کمال . [ غ ِ ش َ ک َ ] (اِخ ) باغی بوده است در هرات منسوب به شیخ کمال خجندی که ظاهراً بعدها بصورت مزار درآمده است : مزارش [کم...
کمال آباد بالا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فراهان پایین است که در بخش فرمهین شهرستان اراک واقع است و 197 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
ابن کمال پاشا. [ اِ ن ُ ک َ ] (اِخ ) رجوع به کمال پاشازاده شود.
کمال پاشازاده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِخ ) شمس الدین احمدبن سلیمان مشهور به کمال پاشازاده از علمای مشهور عثمانی و از مردم ادرنه است . جدش از ا...
کمال آباد پایین . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فراهان پایین است که در بخش فرمهین شهرستان اراک است و 428 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیای...
بابا کمال جندی . [ ک َ ل ِ ج َ ] (اِخ ) عارفی است . جامی آرد: چون خدمت باباکمال جندی در خدمت شیخ نجم الدین مرتبه ٔ تکمیل و کمال یافت حضرت...
مصطفی کمال پاشا. [ م ُ طَ فا ک َ ] (اِخ ) آتاترک . رهبر و بنیان گذار کشور و دولت ترکیه ٔ امروزی . رجوع به کمال پاشا شود.
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۳ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.