کمال الدین
نویسه گردانی:
KMAL ʼLDYN
کمال الدین . [ ک َلُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن علی خازن از وزرای دولت سلجوقی است . (تجارب السلف ص 282). از وزرای مسعودبن محمدبن ملکشاه و مردی کاردان و با درایت بود و چون ابواب منافع امرا و ارکان دولت را مسدود گردانید کمر عداوت با وی را بر میان بستند و سرانجام به اصرار و درخواست یکی از امرا - اتابک قراسنقر - به حکم مسعود کشته شد. (از تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 524 و 525).
واژه های همانند
۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) ابوحفص عمربن احمدبن هبةاﷲ حلبی (586 - 660) فقیه و محدث . و رجوع به ابن العدیم و عمربن احمدبن هبةاﷲ شود...
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) ابوشجاع زنجانی . رجوع به ابوشجاع کمال الدین زنجانی شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) ابوعمر الابهری وزیر طغرل بن ارسلان . (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 532).و رجوع به ابوعمر ابهری و دستور الوزرا ...
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن عمربن احمد... رجوع به احمدبن عمربن احمد شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن عمربن شیبانی ... رجوع به احمدبن عمر شیبانی شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن عیسی العسقلانی معروف به ابن القلیوبی . و رجوع به ابن القلیوبی شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) پیغو ملک ... رجوع به پیغو شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) ثابت بن محمد القمی . از وزرای مسعودبن محمدبن ملکشاه بود و پس از مدتی وزارت معزول و کمال الدین محمد خازن...
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ](اِخ ) جعفربن ثعلب بن جعفر الادفوی مکنی به ابوالفضل (685 - 748 هَ . ق .). رجوع به جعفربن ثعلب ... شود.
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) حبیش بن ابراهیم بن محمدالتفلیسی . رجوع به حبیش تفلیسی شود.