اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کمال گرفتن

نویسه گردانی: KMAL GRFTN
کمال گرفتن . [ ک َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کمال یافتن . به کمال رسیدن . کامل شدن . وصول به حد کمال و تمامیت :
کمال دور کناد ایزد از جمال جهان
کمی رسد به جمالی کجا گرفت کمال .

قطران .


شعر گویان را کمال معنی اندرلفظ اوست
تا نگویی مدح از معنی کجا گیرد کمال .

امیر معزی .


تا چون کرمش کمال گیرد
اندرز ترا بفال گیرد.

نظامی .


آن مه نو را که تو دیدی هلال
بدر نهش نام چو گیرد کمال .

نظامی .


و مملکت کمال گیرد. (مجالس سعدی ).
بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی
یا رب مباد هرگز این عشق را زوالی .

حافظ (از آنندراج ).


و رجوع به کمال یافتن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.