اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کمان افراشتن

نویسه گردانی: KMAN ʼFRʼŠTN
کمان افراشتن . [ ک َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) برداشتن کمان به قصد تیر انداختن . (آنندراج ) (از فرهنگ فارسی معین ) :
بسته گردددست مکاران چو بگشاید کمین
پست گردد روی جباران چو بفرازد کمان .

امیر معزی (از آنندراج ).


و رجوع به کمان افراز شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.