اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کمر بسته داشتن

نویسه گردانی: KMR BSTH DʼŠTN
کمر بسته داشتن . [ ک َ م َ ب َ ت َ / ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) آماده ومهیا بودن . آماده ٔ کاری یا خدمتی بودن :
نه من کودکم گر تو هستی جوان
به کشتی کمر بسته دارم میان .

فردوسی .


کمر بسته دارد به فرمان دیو
به گردون بر، از دست جورش غریو.

سعدی (بوستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.