کمر دزدیدن . [ ک َ م َ دُ دی دَ ] (مص مرکب ) از عالم سر دزدیدن . (آنندراج ). کنایه از خود را کنار کشیدن . سر دزدیدن . (فرهنگ فارسی معین ). شانه از زیربار خالی کردن
: صبح بر خورشید می لرزد ز آه سرد ما
کوه می دزدد کمر در زیر بار درد ما.
صائب (از آنندراج ).