اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کمر گسستن

نویسه گردانی: KMR GSSTN
کمر گسستن . [ ک َ م َ گ ُ س َ ت َ ] (مص مرکب )معروف و مرادف کمر گشادن . (آنندراج ). کمر گشادن . (فرهنگ فارسی معین ). گشادن کمربند از کمر :
غلطسنجان عامی دشمنانند
کمر در صحبت اغیار مگسل .

نظیری نیشابوری (از آنندراج ).


- کمر کسی یا چیزی را گسستن ؛ حشمت و قدرت وی را گرفتن . نشانه ٔ بزرگی و مقام را از وی بازستدن :
قدر تو چرخ را ربوده کلاه
حلم تو کوه را گسسته کمر.

ظهیرفاریابی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.