کمین دار
نویسه گردانی:
KMYN DʼR
کمین دار. [ ک َ ] (نف مرکب )کمین ساز. آنکه در کمین نشیند. (آنندراج ). کمین آور. (ناظم الاطباء). کمین کننده . (فرهنگ فارسی معین ). آن دسته از لشکری که در کمین نشسته است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کمین آور و کمین کننده شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.