گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کمین ساز نویسه گردانی: KMYN SAZ کمین ساز. [ ک َ ] (نف مرکب ) کمین دار. آنکه در کمین نشیند. (آنندراج ). کمین کننده . (فرهنگ فارسی معین ). کمین آور : کمین سازان محنت برنشستندیزک داران طاقت را شکستند. نظامی .و رجوع به کمین دار و کمین کننده شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود