اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کنارنگ

نویسه گردانی: KNARNG
کنارنگ . [ ک ُ رَ ] (اِخ ) مکانی در جلگه ٔ نیشابور: آتش فرنبغ در ناحیه کنارنگ ۞ واقع بوده است و [ هرتسفلد ] کنارنگ را جلگه ٔ نیشابور می داند. (مزدیسنا چ دانشگاه ص 222). رجوع به ایران در زمان ساسانیان کریستن سن چ 2 ص 189 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه
کنارنگ . [ ک ُ / ک َ رَ ] (اِ) صاحب طرف بود و مرزبانش نیزگویند. (نسخه ای از فرهنگ اسدی از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). صاحب طرف بود و به زب...
کنارنگ دل . [ ک ُ / ک َ رَ دِ ] (ص مرکب ) قوی دل . (ناظم الاطباء). صاحب دل بزرگ . (از فهرست ولف ) : کدام است گرد کنارنگ دل به مردی سیه کرده ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.