کنب دان
نویسه گردانی:
KNB DʼN
کنب دان . [ ک َ ن َ ] (اِ مرکب ) کنب دانه . شاهدانه . شاهدانج : و طعام و گوشتهای بریان و مطنجنه و قلیه ٔ خشک خورند با دارچینی و سعتر و مانند آن و شهدانج که کنب دان بود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به کنب و ماده ٔ بعد شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.