کند
نویسه گردانی:
KND
کند. [ ک ُ ن ُ ] (ع ص ) ناسپاس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کافرنعمت . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
هشت کند. [ ] (اِ) به هندی لوف است . (فهرست مخزن الادویه ).
یاس کند. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش بوکان شهرستان مهاباد، در 16500گزی خاور بوکان و 15000 گزی خاور شوسه ٔ بوکان به سقز با 221 تن سکنه . (...
چای کند. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان که در 27هزارگزی جنوب ماه نشان و 6هزارگزی راه مالرو عمومی ...
خدا کند. [ خ ُ ک ُ ن َ ] (جمله ٔ تمنی ) کاشکی . ۞ (یادداشت بخط مؤلف ). یالیت : خدا کند که فلان کار واقع شود. خدا کند که حسن از سفر سالم بیای...
راه کند. [ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 21هزارگزی جنوب درود، در کنار راه مالرو پیراوند به رازان . دهی ...
رضا کند. [ رِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش شهریار شهرستان تهران . سکنه 455 تن . آب آن از قنات و رود کرج . محصول آنجا غلات و سبزی و سیب زم...
شیم کند. [ ک َ ] (اِخ ) شهری به شمال شرقی تاشکند. (یادداشت مؤلف ).
قره کند. [ ق َ رَ ک َ ] (اِخ ) قراکند. رجوع به قراکند شود.
قره کند. [ ق َ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 8 هزارگزی شمال خاوری مراغه و 9500 گزی شمال شوسه ٔ مر...
قره کند. [ ق َ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 28500 گزی جنوب خاوری مراغه و 12 هزارگزی جنوب باختری ...