گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کند گردیدن نویسه گردانی: KND GRDYDN کند گردیدن . [ ک ُ گ َ دَ ] (مص مرکب ) کند شدن . از برندگی افتادن : هنر با خرد در دل مرد تندچو تیغی که گردد به زنگار کند.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود