کنده کاری
نویسه گردانی:
KNDH KARY
کنده کاری . [ ک َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) نقشها که به زر و چوب و سنگ و امثال آن کنند. (غیاث ). کنده گری . حکاکی . (فرهنگ فارسی معین ). عمل کنده کار. (از آنندراج ). حکاکی . (ناظم الاطباء). نقش کندن بر ظروف و آلات فلزی . عمل کندن اشکال در اوانی و ظروف و دیگر چیزهای فلزین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || منبت کاری .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.