اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کنگ

نویسه گردانی: KNG
کنگ . [ ک ُ ] (ص ) مرد سطبر و قوی هیکل . (برهان ) (جهانگیری ). فربه و قوی هیکل . (غیاث ). مرد قوی هیکل . (فرهنگ رشیدی ). مردمان قوی هیکل . (انجمن آرا). مرد شناور استوارخلقت بزرگ جثه . (ناظم الاطباء). پسر جوان ۞ . (از فهرست ولف ) :
همان ۞ کنگ مردان ۞ چو شیر یله
ابا طوق زرین و مشکین کله .

فردوسی (از انجمن آرا).


|| امرد و جوان شوخ و گستاخ . ۞ (ناظم الاطباء). || (اِ) بیخ و بن خوشه ٔ خرما. (برهان ) (ناظم الاطباء). خوشه ٔ خرما. (غیاث ) (فرهنگ رشیدی ) (جهانگیری ): بُسر؛ کنگ خرما. (ملخص اللغات حسن خطیب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بندر کنگ . [ ب َ دَ رِ ک َ ] (اِخ ) بندر و قصبه از دهستان حومه ٔ بخش لنگه است که در شهرستان لار واقعاست . و 3240 تن سکنه دارد. لنگرگاه آن ب...
قلعه کنگ . [ ق َ ع َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل ، واقع در 16 هزارگزی شمال سه کوهه و 6هزارگزی خاوری شوسه ٔ زاهدان به ...
کنگ بالا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاوه است که در بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه واقع است و 601 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای...
کنگ پائین . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاوه است که در بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه واقع است و 941 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
کنگ زیتون . [ ک َ گ ِ زِ / زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاوه است که در بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.