اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کن مکن

نویسه گردانی: KN MKN
کن مکن . [ ک ُ م َ ک ُ ] (اِ مرکب ) (مأخوذ از صیغه ٔ امر و نهی )امر و نهی . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). امر ونهی که حکومت عبارت از آن است . (غیاث ) :
دین چو به دنیا نتوانی خرید
کن مکن دیو نباید شنید.

نظامی .


کش مکش جور در اعضا هنوز
کن مکن عدل نه پیدا هنوز.

نظامی .


و رجوع به لاتفعل در همین لغت نامه شود.
|| (ص مرکب ) مردم مترددخاطر. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کسی که در امور مردد باشد.(فرهنگ فارسی معین ). || پادشاه و صاحب حکم . (برهان ). پادشاه و صاحب حکومت . (آنندراج ). پادشاه دارای حکم . (ناظم الاطباء). صاحب حکم نافذ. (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
کن و مکن . [ ک ُ وَ /ک ُ ن ُ م َ ک ُ ] (جمله ٔ فعلیه ، امر و نهی ) انجام بده و انجام مده . با افعل و لاتفعل قیاس شود : لاتفعل و افعل نکند چند...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.