اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کوتاه پای

نویسه گردانی: KWTAH PAY
کوتاه پای . (اِ مرکب ) مثل کوتاه پاچه و بعضی به معنی خرگوش گفته اند. (آنندراج ) :
بود به سرپنچه ٔ آهوربای
دست درازیش به کوتاه پای .

امیرخسرو (در تعریف یوز، از آنندراج ).


از خدنگ وی ارچه در هرجای
آهوان می شدند کوته پای .

امیرخسرو (از آنندراج ).


و رجوع به کوتاه پا و کوتاه پاچه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.