اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کوتاه نظر

نویسه گردانی: KWTAH NẒR
کوتاه نظر. [ ن َ ظَ ] (ص مرکب ) شخصی را گویند که از عواقب امور نیندیشد و عاقبت اندیش نباشد و غافل و صاحب غفلت باشد. (برهان ) (آنندراج ). کسی که عاقبت اندیش نباشد و از عاقبت کار نیندیشد و غافل باشد. (ناظم الاطباء). کسی که عاقبت اندیش نباشد. (فرهنگ فارسی معین ). کوته نظر. (برهان ). و رجوع به کوته نظر شود. || بخیل و ممسک را نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بخیل . ممسک . تنگ نظر. (فرهنگ فارسی معین ). تنگ چشم . نظرتنگ . خرده نگرش . اندک بین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || نزدیک بین . آنکه نظر بلند و دوربین ندارد :
همه کس را به تو این میل نباشد که مراست
کآفتابی تو و کوتاه نظر مرغ شب است .

سعدی .


مقراض ره دور، نظرهای بلند است
قطع نظر از مردم کوتاه نظر کن .

صائب .


و رجوع به کوتاه بین و کوته نظر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.