کوتاه نظری
نویسه گردانی:
KWTAH NẒRY
کوتاه نظری . [ن َ ظَ ] (حامص مرکب ) عدم تفکر نسبت به عواقب امور. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کوتاه نظر و کوته نظر شود. || بخل . امساک . تنگ نظری . (فرهنگ فارسی معین ). تنگ چشمی . نظرتنگی . اندک بینی . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). و رجوع به کوتاه نظر و کوته نظر شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.