کوته بین . [ ت َه ْ ] (نف مرکب ) کوتاه بین . (فرهنگ فارسی معین ). اندک بین . خردک نگرش . کوتاه نظر. کم بین . خرده نگرش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
: نه بلند است به صورت که تو معلوم کنی
که بلند از نظر مردم کوته بین است .
سعدی .
و رجوع به کوتاه بین شود.