اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کوته شدن

نویسه گردانی: KWTH ŠDN
کوته شدن . [ ت َه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کوتاه شدن . (فرهنگ فارسی معین ).
- کوته شدن دست کسی از چیزی ؛ بدان دسترس نداشتن :
از این راز گر هیچ آگه شود
ز چاره مرا دست کوته شود.

فردوسی .


و رجوع به کوتاه شدن شود.
|| پایان یافتن . خاتمه پیدا کردن . تمام شدن :
سرم گر ز خواب خوش آگه شدی
ترا جنگ با شیر کوته شدی .

فردوسی .


دگر آنکه باشد نصیبین مرا
چو خواهی که کوته شود کین مرا.

فردوسی


- کوته شدن داوری ؛ پایان یافتن جدل و مرافعه . فصل خصومت . رفع شدن اختلاف :
ولیکن چو معنیش یاد آوری
شوی رام و کوته شود داوری .

فردوسی .


رجوع به کوتاه شدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
امید کوته شدن . [ اُ ت َه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از بناامیدی گراییدن : چندانکه موی بیش ز پیری شود سپیدکوته شود امید چو شمع سحر مرا.صائب ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.