اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کوتهی

نویسه گردانی: KWTHY
کوتهی . [ ت َ ] (حامص ) کوتاهی . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). قِصَر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد
که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد.

حافظ.


شب در بهار روی گذارد به کوتهی
آن زلف چون شب آمد و آن روی چون بهار.

؟ (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


و رجوع به کوته و کوتهی شود. || ایجاز در سخن . ایجاز. اختصار :
ای سنائی سخن دراز مکن
کوتهی به ز قصه ٔ ناخوش .

سنائی .


و رجوع به کوته و کوتاهی شود. || پستی قامت . کوتاهی قد :
تو بدین کوتهی و مختصری
این همه کبر و ناز بوالعجبی است .

جمال الدین عبدالرزاق .


و رجوع به کوته و کوتاه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
کوتهی کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوتاهی کردن . (آنندراج ) : دوست گر از لطف خواهد بخیه بر زخمم زندتارزلفش کوتهی با این درازی می کند. س...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.