اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کوثر

نویسه گردانی: KWṮR
کوثر. [ ک َ ث َ ] (اِخ ) روستایی است در طائف و حجاج بن یوسف در آنجا معلم بود. (از معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
قنات کوثر. [ ق َ ک َ ث َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش شمیران شهرستان تهران سکنه ٔ آن 20 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
چشمه ٔ کوثر. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِی ِ ک َ / کُو ث َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چشمه ای است در بهشت . نام چشمه ای از چشمه های بهشت : هرگز نشان ...
کوثر همدانی . [ ک َ ث َ رِ هََ م َ ](اِخ ) حاج محمدرضابن حاج محمدامین . از علما و عرفای معاصر رضاقلی خان هدایت . در فقه و اصول و حکمت دست داشت...
کوثر هندوستانی . [ ک َ ث َ رِ هَِ ] (اِخ ) از مشایخ سلسله ٔ شطاریه است . وی از موطن خود به ایران مسافرت کرد و در ایران و عراق به تربیت طالب...
کوسر کردن . [ ک َ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گرد آمدن و شور کردن . گرد آمدن به مشورت . به جماعت مشورت کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.