کوچ دادن
نویسه گردانی:
KWC DʼDN
کوچ دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) رحلت دادن . به مهاجرت واداشتن . از جایی به جایی نقل کردن . (فرهنگ فارسی معین ). ترحیل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوچانیدن : اگر فرمان شود به مسارعت نوروز و قتلغشاه به کوچ دادن قیام نمایی . (تاریخ غازان ص 89).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.