اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کوز کردن

نویسه گردانی: KWZ KRDN
کوز کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خمیده و منحنی کردن . خمیده و کج کردن . چفته و منحنی کردن . کج و خم و دوتا کردن :
سپهری که پشت مرا کرد کوز
نشد پست و گردان به جای است نوز.

فردوسی .


هان نفریبد این عجوزت
چون خود نکند کبود و کوزت .

نظامی (الحاقی ).


- کوز کردن پشت ؛ به نشانه ٔ تعظیم و احترام و یا ترس خم کردن پشت پیش کسی . سر فرودآوردن :
پیش ستمکاره مکن پشت کوز
زآنکه فراوان نزید اسب بوز.

امیرخسرو.


و رجوع به کوز، کوژ، کوز شدن و کوز گشتن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.