گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کوژ کردن نویسه گردانی: KWŽ KRDN کوژ کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تعویج . (زوزنی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). خم کردن . || پشت خمیده کردن . خمیده قامت کردن : مرا روزگار این چنین کوژ کرددلی بی امید و سری پر ز درد. فردوسی .رجوع به کوژ شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود