کوکب
نویسه گردانی:
KWKB
کوکب . [ ک َ ک َ ] (اِخ ) قلعه ای است مشرف به طبریه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام حصاری است در بالای کوهی مشرف به طبریه . صلاح الدین آن را فتح کرده بود، اما اکنون خراب است . (از معجم البلدان ).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کوکب شیرازی . [ ک َ ک َ ب ِ ] (اِخ ) محمد صادق بن حاجی آقاسی معاصر مؤلف مجمعالفصحاء و از مردم نجیب و باکمال شیراز بود. به هندوستان سفر کرد ...
کوکب خراسانی . [ ک َ ک َ ب ِ خ ُ ] (اِخ ) میرزا عبدالعلی بن میرزا محسن . پدرش از مردم خراسان بود، اما وی در یزد متولد شد. در حسن خط خاصه در نس...
کوکب خراسانی . [ ک َ ک َ ب ِ خ ُ ] (اِخ ) میرزا محمدباقر. اصلش از خاوران و از مردم راز و قوشخانه ٔ خبوشان بود. در آغاز جوانی به تهران آمد و به...