اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کولاک زدن

نویسه گردانی: KWLAK ZDN
کولاک زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) کولاک کردن . (فرهنگ فارسی معین ). موج زدن . طوفان کردن و منقلب و متلاطم شدن امواج دریا :
شود ز ۞ چشم پرآبم هزار کشتی غرق
دمی که قلزم خوناب دل زند کولاک .

وحشی (از فرهنگ رشیدی ).


و رجوع به کولاک کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.