اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کون پارگی

نویسه گردانی: KWN PARGY
کون پارگی . [ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) کون دادن . (از آنندراج ). مخنثی . (ناظم الاطباء). امردی . مخنثی . (فرهنگ فارسی معین ) :
زخمی که بر آن جفته ٔ سیم اندام است
شق القمر معجز کون پارگی است .

علی قلی بیک ترکمان (از آنندراج ).


|| فضیحت . رسوایی . (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کون پاره شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.